ناصحی: تقویت همدلی در تمام ارکان مدیریت شهری مجدانه مدنظر قرار بگیرد حاجی‌بگلو: قانون درآمدهای پایدار شرایط دشواری را برای شهرداری‌ها رقم زده است شهردار مشهد مقدس: تعدادی از پروژه‌های شهری با اعتباری ۸ هزار میلیاردی آماده بهره‌برداری هستند اجرای برنامه‌های مختلف برای دختران مشهدی توسط مهدیه و مجتمع فرهنگی منتظران عاشق پیگیری ایجاد «کافه‌بازی» در بوستان‌های بانوان شهر مشهدمقدس رئیس شورای اسلامی شهرستان مشهد: وعده صادق ۲ انرژی مضاعفی در امت اسلامی ایجاد کرد روایت‌هایی از زندگی کلنل محمدتقی‌خان پسیان به مناسبت سالروز شهادتش | قطرات خونم کلمه «ایران» را ترسیم خواهند کرد تعطیلی دوشنبه‌های بوستان بانوان پارک ملت مشهد مهدی ناصحی: با اجرای پروژه‌های زودبازده، چهره حاشیه شهر مشهد در حال تغییر است گسترش سرمایه گذاری‌های بخش خصوصی در توسعه گردشگری مشهد محافظت از اموال مردم با سازوکار مدیریت حمل و نقل عمومی مشهد | در اتوبوس و تاکسی‌های مشهد چیزی گم نمی‌شود اقساطی کردن هزینه صدور مجوز‌های ساختمانی | وضعیت عمومی درآمدی شهرداری مشهد مطلوب است اقتدار لایزال انقلاب اسلامی هوای کلانشهر مشهد برای چهارمین روز متوالی ناسالم است (۱۲ مهر ۱۴۰۳) همراهی سمن‌ها در رفع مسائل شهری نصب دوربین در زیرگذر تقاطع‌های غیر همسطح مشهد انتصاب سرپرست منطقه یک شهرداری مشهدمقدس (۱۱ مهر ۱۴۰۳) انتصاب مشاور عالی شهردار و مدیر منطقه ثامن شهرداری مشهدمقدس (۱۱ مهر ۱۴۰۳) روند اجرای احداث پروژه بولوار کرامت مشهد به سرعت ادامه دارد اعمال‌قانون ۳۰۶۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۷۵ خودروی متخلف توقیف شدند (۱۱ مهر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

سوالی به شکل دوچرخه ۲۸ هرکولس

  • کد خبر: ۱۲۹۹۶۷
  • ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۴
سوالی به شکل دوچرخه ۲۸ هرکولس
خانه، حیاطی ۵۰ متری داشت و ساختمانش دو طبقه بود با ایوانی بزرگ و پله‌هایی در حیاط که به زیرزمین منتهی می‌شد.

من ده ساله بودم که بالاخره خانه حاج آقا خراب شد؛ خانه‌ای بزرگ در محله جوادیه مشهد؛ خانه‌ای که کنارش کارگاه قنادی بود. خانه‌ای که عید‌های بسیاری ما از کوچه‌های باریک و کج وکوج خودمان را به آنجا می‌رساندیم تا سال تازه را به بی بی جان و حاج آقا تبریک بگوییم.

خانه، حیاطی ۵۰ متری داشت و ساختمانش دو طبقه بود با ایوانی بزرگ و پله‌هایی در حیاط که به زیرزمین منتهی می‌شد. تصویر مبهمی از آن خانه در ذهنم مانده است. اما می‌دانم که اگر حیاطش را آب پاشی می‌کردی، عطر آن می‌توانست کسالت بعدازظهر را بشکند. بیشتر آدم‌های آن خانه حالا مرده اند.

حاج آقا آلزایمر گرفت، اما تا آخرش با قرآنی که از فرط خواندن شیرازه اش ازهم پاشیده بود، رفیق ماند. آلزایمر او انگار هشداری بود برای تخریب خانه‌های آن محله ها؛ هشداری که هیچ کس فهمش نکرد. بی بی جان سال‌ها بعد از خراب شدن خانه در محله‌ای دیگر چشم هایش را بست و آن سماور و قوری گل قرمز بندخورده بالایش، جایی در گوشه‌ای از انباری سرد شده است.

خانه‌ها خراب می‌شوند. آدم‌ها می‌میرند. شکل محله‌ها عوض می‌شود و آن قدر زمان می‌گذرد که کسی شکل قدیمی شان را به خاطر نمی‌آورد، اما شهر زنده می‌ماند. آدم‌های تازه در محله‌های جدید، شهر را ادامه می‌دهند و کسی نمی‌داند که کجا و کی خاطرات آدم‌ها از شهر تمام خواهد شد.

خانه جوادیه حتی اگر سال ۷۶ در مسیر نوسازی خراب نمی‌شد، امروز حتما خراب شده بود. انگار وقتی محله‌ای تصمیم بگیرد تغییر شکل بدهد، زور زدن برای نگه داشتن شکل قدیمی آن، کاری شبیه نگه داشتن باد در مشت است. این تغییر بالاخره رخ می‌دهد. اگر امروز نباشد، فردا شکل تازه بالاخره خودش را تحمیل می‌کند.

ما شکل‌های قدیمی را در آلبوم‌های عکس نگه می‌داریم. خاطرات را برای بعدی‌ها تعریف می‌کنیم. شهر در روی نقشه عوض شده است. خانه‌های کوتاه تبدیل به چندطبقه‌هایی شده اند که انگار نمی‌شود درونشان خاطره‌ای ساخت. شهر در ذهن آدم‌ها و خاطراتشان به شکل دیگری زنده است، حتی اگر نوسازی شده باشد، حتی اگر دیوار‌های آجری را نما‌های نورانی گرفته باشد.

تغییر شهر خوب است؟ تغییر شهر بد است؟ سوال‌ها بسیارند و پاسخ قلیل و گم. هیچ کس نمی‌داند شکل تازه بعدا چگونه خواهد شد. هیچ کس نمی‌داند شکل قدیمی تا کجا می‎توانست ادامه بدهد.‌
می‌شود یک قوری بندزده را روی چای ساز برقی گذاشت؟ می‌شود با دوچرخه ۲۸ هرکولس از تقاطع غیرهم سطح عبور کرد؟ سوال‌ها بعد از نوسازی شروع شده است یا سوال‌ها بوده اند و بعد نوسازی همه چیز را عوض کرد؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->